اروپا سر دو راهی بین ایالات متحده یا چین
چین در میانه چندین هفته متوالی تظاهرات در هنگ کنگ، در مکانی غیرمتداول به دنبال حمایت می گردد: اروپا. چین برای این طرز تفکر خود درباره حمایت اروپایی دلیلی دارد.
چین در میانه چندین هفته متوالی تظاهرات در هنگ کنگ، در مکانی غیرمتداول به دنبال حمایت می گردد: اروپا. سفرای پکن در پایتخت های کشورهای سراسر قاره در روزهای اخیر برای جلب حمایت اروپا از دولت هنگ کنگ و علیه تظاهرات کنندگان به شدت تلاش کرده اند. سفرای چینی در راستای کمپین خود برای ترویج خط فکری کشورشان در روزنامه های محلی اروپایی مقالاتی منتشر کرده و آشکارا رهبران اروپایی را به دلیل خودداری از انتقاد از تظاهرات خشونت آمیز مورد انتقاد قرار داده اند. جسارت تلاش های چینی نشان می دهد که از چشم پکن امکان جلب حمایت اروپایی ها وجود دارد.
چین برای این طرز تفکر خود درباره حمایت اروپایی دلیلی دارد. در حالی که پکن سعی دارد ارزش های استبدادی خود را در سراسر جهان بگستراند، و به ویژه با شدت گرفتن رقابت بین چین و ایالات متحده، اروپا آشکارا از گرفتن طرف آمریکا در مناقشات آن با چین خودداری کرده است. رهبران اروپایی اطمینان دارند که ضمن آنکه از تعامل بیشتر با چین از لحاظ اقتصادی سود می برند، می توانند از ارزش ها و هنجارهایی که با ایالات متحده در اشتراک دارند، حمایت کنند. اما چنین موضع گیری می تواند کوتاه بینانه باشد و لیبرال دموکراسی را به خطر اندازد.
چین یک شریک نزدیک و مهمی برای اروپاست؛ حجم مبادلات تجاری دو جانبه روزانه به حدود یک میلیارد یورو می رسد و سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین در اتحادیه اروپا در سال های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ به ترتیب ۲۹.۱ و ۱۷.۳ میلیارد یورو بوده است. فرصت اقتصادی که چین خصوصا برای کشورهایی که از لحاظ اقتصادی از اروپای غربی عقب مانده اند فراهم می آورد، انگیزه بالایی در منطقه برای حمایت از این کشور فراهم می آورد. کشورهای اروپای جنوبی و شرقی به ویژه از سرمایه گذاری «کمربند و جاده» چین بهره می برند و نمی خواهند این فرصت را از دست بدهند.
رهبران اتحادیه اروپا هنوز نتوانسته اند مسیر مشخصی را برای مقابله با چین ترسیم کنند؛ اگرچه برخی از کشورها مانند آلمان و فرانسه در این جبهه پیشرفت هایی داشته اند. اتحادیه اروپا اوایل سال جاری میلادی از چین به عنوان «یک رقیب سیستماتیک» یاد و کمیسیون اروپا چارچوبی جدید برای تسهیل نظارت دقیق تر بر روی سرمایه گذاری های چین در اروپا معرفی کرد. اما اگرچه بیانیه ها و دستورالعمل های مشترک در سطح اتحادیه اروپا پیشرفت هایی در مقابله با نفوذ چین به شمار می روند، اما اجرای دستورالعمل ها نهایتا بر عهده کشورهای عضو اتحادیه است که استراتژی های متفاوتی را در این زمینه دنبال می کنند. این عدم انسجام در جبهه گیری اروپایی در برابر چالش های ظهور چین آنها را شرایطی قرار می دهد که مجبور خواهند شد در صدد دفاع از ارزش های مشترک برآیند.
دیپلماسی ایرانی: این عدم اتحاد در اروپا عمدتا از اجماع نداشتن بر سر تهدیدهای چین ناشی می شود. بر خلاف روسیه که بخشی از اوکراین را ضمیمه خود کرد و مرتبا در دموکراسی های اروپا دخالت می کند، چین رویکرد ظریف تری را دنبال کرده است. به علاوه، با توجه به مرز مشترک وسیع روسیه با اروپا و فاصله زیاد چین، دو کشور تهدید نظامی یکسانی ایجاد نمی کنند. تاکتیک هایی که چین به کار گرفته، نادیده گرفتن این مساله را که مسکو و پکن به طور یکسانی لیبرال دموکراسی را تهدیدی برای موفقیت و ثبات خود تلقی می کنند و به دنبال کاهش نفوذ غرب از طریق تضعیف دموکراسی هستند، ساده تر می کند.
ایالات متحده هم برای کمک به موضع گیری اروپا تلاش چندانی نکرده است. دولت دونالد ترامپ به طور فعالانه با اقداماتی نظیر خروج از توافقنامه اقلیمی پاریس و توافق هسته ای ایران و تحمیل تعرفه های فولاد و آلومینیوم، اروپایی ها را از خود رانده است. اکنون از نظر بسیاری از اروپایی ها ایالات متحده دیگر یک شریک جذاب به نظر نمی رسد. در حالی که واشنگتن برای بروکسل دافعه داشته، پکن سعی کرده است جاذبه داشته باشد. گفت و گو های حزب کمونیست چین درباره هماهنگ سازی تمدن ها و گسترش ارزش های چند جانبه گرایی از همین دست اقدامات بودند. چین و اروپا در چند وقت گذشته بارها در برابر ایالات متحده در یک جبهه قرار گرفته اند و همین مساله شرایط را برای چین برای نشان دادن خود به عنوان یک بازیکن معتبر و مسئول جهانی ساده کرده است.
اما عدم تمایل اروپا به گرفتن طرف آمریکا، لیبرال دموکراسی را به خطر می اندازد. هرچه اروپا به چین نزدیکتر شود، چین در تلاش برای تغییر شکل هنجارها در رابطه با مسائلی همچون داده و حریم خصوصی، آزادی اینترنت، هوش مصنوعی و حکومت با مخالفت کمتری مواجه خواهد شد. خودداری اروپا از گرفتن طرف ایالات متحده دقیقا همان چیزی است که چین می خواهد. پکن از مدت ها پیش می دانسته که افزایش نفوذ اقتصادی می تواند به تغییر موازنه کمک کند.
اروپا باید در تقویت روابط تجاری و اقتصادی با چین، مراقب خطرات ناشی از این روابط باشد چرا که چین به نفوذ اقتصادی خود به مثابه اهرم فشار دیپلماتیک می نگرد. چین از سرمایه گذاری های خود برای جلب حمایت اروپا یا دست کم خودداری آن از موضع گیری یکپارچه در قبال مسائل حقوق بشری مانند تبت، بازداشت گسترده اویغورها در اردوگاه های «آموزش مجدد» در سین کیانگ، و در قبال مسائل ژئوپلیتیک مانند تایوان و نظامی شدن دریای چین جنوبی استفاده خواهد کرد.
آشکارا در اروپا یک تغییر گستدره در دیدگاه ها به چین رخ داده است. اروپایی ها از چالش هایی که چین ایجاد می کند آگاه، و نگران آنها هستند و اقداماتی هم برای مقابله با این چالش ها انجام داده اند؛ اما پیامی که به طور ممتد از اروپا شنیده می شود، تلاش برای خودداری از جانب داری در درگیری های ایالات متحده و چین است و این، اتفاقی است که می تواند سرنوشت لیبرال دموکراسی را رقم بزند.
برچسب ها :اروپا
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰